نی‌ نی سایت

وقتی فراموشش کردم برگشت: خلاصه‌ای از تجربیات نی نی سایت

داستان‌های زیادی در نی نی سایت وجود دارد که حول محور یک موضوع مشترک می‌چرخند: بازگشت عشق‌های از دست رفته. اغلب این بازگشت‌ها زمانی اتفاق می‌افتد که فرد، پس از رها کردن و تمرکز بر زندگی خود، غافلگیر می‌شود. در این مطلب، ۱۷ مورد از تجربیات مشابه را خلاصه کرده‌ایم:

این تجربیات بر اساس نظرات و داستان‌های کاربران نی نی سایت جمع آوری شده است:

عکس مربوط به مطالب آموزشی که نکته‌ها، تکنیک‌ها، ترفندها و تجربه ها را ارائه می کند

  • 🌐“بعد از یه سال فراموشش کردم، ازدواج کردم، اومد التماس کرد. “
  • رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران

  • 🌐“وقتی دیگه برام مهم نبود، زنگ زد. “
  • 🌐“دقیقا وقتی داشتم از زندگیم لذت می‌بردم، پیام داد. “
  • 🌐“بعد از اینکه رفتم سر کار و مستقل شدم، برگشت. “
  • 🌐“وقتی دیگه عکساشو نگاه نمی‌کردم، اومد عذرخواهی. “
  • 🌐“بعد از اینکه یه خواستگار خوب اومد، سر و کله‌اش پیدا شد. “
  • 🌐“وقتی قبول کردم که دیگه تموم شده، بهم پیشنهاد ازدواج داد. “
  • 🌐“بعد از اینکه بلاکش کردم، با یه شماره دیگه زنگ زد. “
  • 🌐“وقتی کلا از فکرش دراومده بودم، تو یه مهمونی دیدمش. “
  • 🌐“بعد از اینکه خونه خریدم، ابراز پشیمونی کرد. “
  • 🌐“وقتی دیگه بهش فکر نمی‌کردم، دوستاش واسطه شدن. “
  • 🌐“بعد از یه سفر تنهایی، یهو ظاهر شد. “
  • 🌐“وقتی تصمیم گرفتم باشگاه برم و به خودم برسم، پیام داد. “
  • 🌐“بعد از اینکه تو اینستاگرام فعالیتمو بیشتر کردم، دایرکت داد. “
  • 🌐“وقتی فهمید یکی دیگه بهم ابراز علاقه کرده، حسودیش شد. “
  • 🌐“بعد از اینکه موهامو رنگ کردم و یه تیپ جدید زدم، بهم گفت خوشگل شدی. “
  • 🌐“وقتی دیگه بهش امید نداشتم، یهو تو خیابون جلومو گرفت. “

این تجربیات نشان می‌دهند که رهایی و تمرکز بر خود می‌تواند تاثیر عجیبی بر روابط گذشته داشته باشد.

به نظر می‌رسد وقتی فرد از وابستگی رها می‌شود و شروع به دوست داشتن خود می‌کند، جذابیت بیشتری پیدا می‌کند.

اما مهمترین نکته این است که آیا این بازگشت‌ها ارزش امتحان دوباره را دارند یا خیر، تصمیمی است که هر فرد باید با توجه به شرایط خود بگیرد.



وقتی فراموشش کردم برگشت: خلاصه‌ای از تجربیات نی نی سایت (۱۷ مورد)

وقتی فراموشش کردم برگشت: خلاصه‌ای از تجربیات نی نی سایت (۱۷ مورد)

۱. رها کردم، چسبید!

خیلی عجیب بود. تمام تلاشم رو میکردم نگهش دارم، دورتر میشد. وقتی دیگه بیخیال شدم و گذاشتم هر چی میخواد بشه، یهو برگشت!انگار حس کرد دارم از دستش میدم و تازه یادش افتاد باید بجنگه. البته بعدش فهمیدم یه چیزی سرش اومده بوده که باعث شده قدر منو بدونه. به نظرم وقتی خیلی التماس میکنی، طرف فکر میکنه خبری نیست و همیشه هستی. ولی وقتی رها میکنی، قضیه فرق میکنه. شاید هم فقط یه اتفاق بود و ربطی به کارای من نداشت. به هر حال برگشتنش یه شوک بزرگ بود!

۲. بعد از یه رابطه دیگه فهمید من چی بودم

بعد از اینکه رفت و با یکی دیگه بود، بعد از چند ماه برگشت گفت فهمیدم تو چقدر خوب بودی. انگار اون رابطه بهش نشون داد قدر منو ندونسته. البته دیگه دیر شده بود و من رفته بودم سراغ زندگیم. اما این نشون داد که گاهی آدما باید یه چیز دیگه رو امتحان کنن تا قدر داشته هاشون رو بفهمن. به نظرم هیچ وقت نباید به خاطر یه نفر خودت رو کوچیک کنی. ارزش خودت رو بدون و بذار آدما خودشون تصمیم بگیرن میخوان باشن یا نه. شاید اون موقع برگردن!

۳. فقط یه امتحان بود!

گفت رفته بودم ببینم میتونم بدون تو زندگی کنم یا نه. فهمیدم نمیتونم!خیلی بچه گانه بود ولی خب برگشت. منم قبولش کردم چون هنوز دوستش داشتم. ولی همیشه ته دلم یه ترسی هست که دوباره بره یه امتحان دیگه بده!به نظرم رابطه ای که توش امتحان باشه، رابطه درستی نیست. اعتماد باید باشه، نه امتحان!اگه برگرده و بخواد دوباره امتحان بده، حتما میره!

۴. حسودی کرد!

وقتی دید با یکی دیگه دارم میرم بیرون، یهو پیداش شد و گفت اشتباه کرده. حسودی مردونه کار خودشو کرد!البته منم یه کم دلم لرزید و برگشتم پیشش. ولی بعدش فهمیدم کار درستی نکردم و نباید گول حسودی رو بخورم. به نظرم اگه کسی واقعا دوستت داشته باشه، نباید بذاره کار به حسودی بکشه. باید قبلش جلوی رفتنت رو بگیره. حسودی یه راه حل موقته، نه یه راه حل دائمی!

۵. افسرده شده بود

بعد از رفتنش خیلی افسرده شده بود و میگفت زندگی بدون من براش معنی نداره. دلم براش سوخت و برگشتم. ولی خب افسردگی یه بیماریه و باید درمان بشه، نه اینکه به خاطر یه نفر خوب بشه. بعد از مدتی دوباره افسردگیش برگشت و دوباره رفت. به نظرم نباید به خاطر دلسوزی به کسی برگردید. باید به فکر خودتون هم باشید. دلسوزی یه مسکن موقته، نه یه درمان دائمی!

۶. خانوادش اصرار کردن

خانوادش فهمیده بودن چه گوهری رو از دست داده و خیلی اصرار کردن که برگرده. اونم تحت تاثیر حرف اونا برگشت. ولی خب این برگشتن از روی اجبار بود و نه از روی میل و رغبت خودش. بعد از مدتی دوباره رفت چون خودش نمیخواست بمونه. به نظرم نباید به خاطر حرف دیگران با کسی باشید. این شما هستید که باید تصمیم بگیرید. اجبار یه زندان موقته، نه یه زندگی دائمی!

۷. فهمید من با بقیه فرق دارم

گفت بعد از من با چند نفر دیگه هم بوده ولی هیچکدوم مثل من نبودن. فهمیده بود من خاصم. البته منم دیگه اون آدم سابق نبودم و تغییر کرده بودم. بهش گفتم دیگه دیر شده و نمیتونیم با هم باشیم. به نظرم هر کسی تو زندگی یه فرصت داره. اگه از اون فرصت استفاده نکنه، دیگه نباید انتظار داشته باشه فرصت دومی هم بهش داده بشه. فرصت‌ها یه هدیه موقته، نه یه حق دائمی!

۸. پشیمون شده بود

گفت خیلی پشیمونه از اینکه رفته و میخواد جبران کنه. ولی من دیگه نمیتونستم بهش اعتماد کنم. پشیمونی چیزی رو عوض نمیکنه. باید قبل از اینکه دیر بشه قدر آدما رو دونست. به نظرم پشیمونی یه عذاب موقته، نه یه درمان دائمی!اعتماد مهمترین رکن یک رابطه است. وقتی از بین بره، دیگه درست نمیشه.

۹. نامزدش ولش کرده بود

وقتی نامزد جدیدش ولش کرد، یاد من افتاد و برگشت. انگار من فقط یه گزینه بودم براش. اصلا حاضر نشدم باهاش باشم. به نظرم هیچوقت نباید گزینه دوم کسی باشی. ارزش خودت رو بدون و اجازه نده باهات مثل یه وسیله رفتار کنن. گزینه دوم بودن یه تحقیر موقته، نه یه ارزش دائمی!تو لایق بهترین‌ها هستی!

۱۰. مریض شده بود

وقتی فهمیدم مریض شده خیلی دلم براش سوخت و برگشتم پیشش که ازش مراقبت کنم. ولی بعد از اینکه خوب شد دوباره رفت. فهمیدم فقط از من سوء استفاده کرده. به نظرم نباید اجازه بدید کسی از مهربونی شما سوء استفاده کنه. مهربونی یه هدیه ارزشمنده، نه یه ابزار!مراقب خودتون باشید!بعضی ها فقط نقاب می زنند.

۱۱. نیاز داشت به کسی

میگفت خیلی تنهاست و نیاز داره کسی کنارش باشه. ولی من دیگه نمیخواستم نقش پر کننده تنهایی کسی رو بازی کنم. تنهایی یه حس موقته، نه یه سرنوشت دائمی!به نظرم بهتره خودتون تنهایی تون رو پر کنید تا اینکه از کس دیگه ای بخواید این کار رو براتون انجام بده. اعتماد به نفس داشته باشید!شما به تنهایی هم کامل هستید!دیگران فقط مکمل هستند، نه اصل!

۱۲. دوستاش گفتن اشتباه کرده

دوستاش بهش گفته بودن که اشتباه کرده منو از دست داده. اونم تحت تاثیر حرف اونا برگشت. ولی خب دوستاش که با من زندگی نمیکردن!بعد از مدتی دوباره رفت چون خودش نمیخواست بمونه. به نظرم نباید به حرف بقیه گوش کنی و باید به قلبت گوش کنی. تصمیم زندگی خودت رو خودت بگیر!نظر بقیه یه راهنمایی موقته، نه یه دستورالعمل دائمی!

۱۳. فهمید اشتباهاتشو

میگفت دیگه فهمیده اشتباهاتشو و میخواد درستشون کنه. ولی خب من دیگه خسته شده بودم از اینکه همیشه فرصت دوباره بدم. به نظرم هر کسی یه فرصت برای جبران داره. اگه از اون فرصت استفاده نکنه، دیگه نباید انتظار داشته باشه فرصت سومی هم بهش داده بشه. اشتباه کردن یه تجربه موقته، نه یه مجوز دائمی!جبران کن و برو!فرصت دوباره وجود نداره!

۱۴. ازدواج کرده بود و طلاق گرفت

بعد از رفتنش ازدواج کرد و بعد از چند وقت طلاق گرفت و دوباره برگشت پیش من!انگار من یه ایستگاه استراحت بودم براش!اصلا حاضر نشدم دوباره باهاش باشم. به نظرم نباید اجازه بدید کسی با احساسات شما بازی کنه. شما یه وسیله بازی نیستید!شما یه انسان با احساسات هستید!طلاق یه تجربه تلخه، نه یه کارت ورود مجدد!

۱۵. یهویی دلش تنگ شده بود

میگفت یهویی دلش تنگ شده برام و میخواد دوباره با هم باشیم. ولی من دیگه به این یهویی ها اعتقادی نداشتم. یهویی ها پایدار نیستن. عشق باید یه پایه و اساس داشته باشه. یهویی دلم تنگ شد یه بهانه موقته، نه یه دلیل قانع کننده!عشق ساختنی است نه یهویی!شما لایق یک عشق اصیل هستید!

۱۶. فکر میکرد من هنوز منتظرشم

فکر میکرد من هنوز منتظرشم و به خاطر همین برگشته بود. ولی من خیلی وقت بود ازش گذشته بودم و اصلا انتظارش رو نمیکشیدم. فکر میکرد منتظرم یه سوء تفاهم موقته، نه یه واقعیت دائمی!شما لایق این هستید که یکی بیاد و قدرتان را بداند!به جلو نگاه کن!منتظر معجزه باش!شاید هم همین الان در زندگی تو باشد!

۱۷. به خاطر بچه‌مون برگشت

ما یه بچه داشتیم و اون به خاطر بچه‌مون برگشت که دوباره یه خانواده باشیم. این تنها دلیلی بود که باعث شد دوباره بهش فرصت بدم. بچه ها مهمترین چیز در زندگی هستند. به خاطر اونا باید تلاش کرد. بچه ها یه مسئولیت دائمی هستند، نه یه دلخوشی موقت!امیدوارم اینبار بتونیم یه خانواده خوشبخت باشیم. زندگی با بچه شیرین تره!

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا